شعر هفتاد من
مثنوی هفتاد "من"، شعری از کتاب «املت دسته دار» ناصر فیض ، شاعر و طنز پرداز:
یه شعر معروف به اسم مثنوی هفتاد من وجود داره که به اشتباه به مولوی نسبتش میدن ولی در اصل برای ناصر فیض هست که توی کتاب املت دسته دار منتشر شده . خیلی شعر قشنگیه . مینویسمش اینجا اگه دوست داشتین بخونین .
مَن اگر با مَن نباشم میشَوَم تنهاترین
کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین
مَن نمیدانم کیام مَن، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن!
ای مَن غمگین مَن در لحظههای شاد مَن!
هرچه از مَن یا مَنِ مَن، در مَنِ مَن دیدهای
مثل مَن وقتی که با مَن میشوی خندیدهای
FlashBook.blog.ir
هیچ کس با مَن، چنان مَن مردم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن، که بیمَن، مَنتر از مَن میشوی
هر چه هم مَن مَن کنی، حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن، مَن مَنِ بیرنگ و بیتأثیر نیست
هیچ کس با مَن مَنِ مَن، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن؟ این مَنِ با مَن ز مَن بیگانهتر
این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانهتر؟
زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن، از مَنِ مَن عار نیست
راستی! این قدر مَن را از کجا آوردهام،
بعد هر مَن بار دیگر مَن، چرا آوردهام؟
در دهان مَن نمیدانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من
ناصر فیض :: کتاب املت دسته دار
تهیه کننده: احمدرضا مرادی