نقش دستوری واژگان در زبان فارسی
نقش دستوری کلمات (1)
نقش دستوری واژگان (کلمات) در زبان فارسی (بخش یکم)
تجزیه و ترکیب
پیش از این گفتیم که در دستور زبان فارسی (در قلمرو زبانی) هر واژه را از دو جهت بررسی میکنیم.
ویژگی های هر واژه به تنهایی خارج از جمله و بدون توجه به ارتباطی که با دیگر واژگان در جمله دارد.
به این بخش در زبان فارسی تجزیه (در زبان عربی صَرف) میگویند.
نقشی که در جمله و در ارتباط با دیگر واژگان بر عهده دارد.
به این بخش در زبان فارسی ترکیب (در زبان عربی نَحو) میگویند.
* بخش تجزیه بسیار مفصل است و در این محدوده امکان پرداختن به قسمتهای مختلف آن (به طور کامل) وجود ندارد.
ما در بخش های مختلف قلمرو زبانی، نکاتی را بیان کردهایم و در ادامه نیز قسمت های ضروری دیگری را توضیح خواهیم داد.
** بخش ترکیب در مقایسه با تجزیه مطالب و قسمتهای کمتری دارد و ما در ادامه به توضیح نقش های واژه در جمله میپردازیم.
1ـ فعل
2ـ نهاد
3ـ مفعول
4ـ متمم
5ـ مسند
6ـ منادا
7ـ بدل
8ـ قید
9ـ صفت
10ـ مضاف اِلیه
فعل ربطی (اِسنادی) و فعل غیر ربطی (غیر اِسنادی)
فعل های ربطی (اسنادی): « است، بود، شُد، گَشت (گَشت: اگر به معنای «شُد» باشد، فعل ربطی و اگر به معنای «دور زد» و «تفریح کرد» باشد، فعل غیر ربطی است) ».
* به جز این فعل ها که ربطی (اِسنادی) هستند، بقیۀ فعل ها غیر ربطی (غیر اِسنادی) هستند.
نهاد (مُسنَد الیه) و مُسنَد
فعل ربطی در جمله هایی میآید که در آن ها کاری انجام نمیشود و صفت یا حالتی به کسی یا چیزی نسبت (اِسناد) داده میشود.
نکته: اجزای اصلی چنین جمله هایی به ترتیب عبارتند از: «نهاد (مُسنَد اِلیه)»، «مُسنَد» و «فعل ربطی».
در واقع ما به کمک فعل ربطی صفت یا حالتی را به نهاد نسبت میدهیم.
مثال۱: هوا سرد است.
برای تشخیص نقش واژگان در این جمله های اِسنادی؛ از این پرسش استفاده میکنیم:
* چی؟ یا کی؟ + چطور؟ یا چگونه؟ + فعل ربطی؟
پاسخ واژۀ «چی» یا «کی» همان «نهاد» جمله است.
پاسخ واژۀ «چطور» یا «چگونه» همان «مُسنَد» جمله است.
ـ «چی» سرد شد؟ هوا
هوا: نهاد یا مُسنَد اِلیه
(مُسنَد اِلیه: یعنی واژهای که مُسنَد به آن نسبت داده شده است).
_ هوا چطور شد؟ سرد
سرد: مُسنَد (صفت یا حالتی که به نهاد نسبت داده میشود).
است: فعل ربطی
مثال۲: پدر ناراحت شد.
ـ کی ناراحت شد؟ پدر
پدر: نهاد یا مُسنَد اِلیه
ـ پدر چطور شد؟ ناراحت
ناراحت: مُسند
ـ شد: فعل ربطی
مثال3: در اساطیر ایران، مار مظهری است از اهریمن.
ـ چی مظهر (نشانه) است؟ مار
مار: نهاد یا مُسنَد اِلیه
ـ مار چطور است؟ مظهر (نشانه)
مظهر: مُسند
ـ است: فعل ربطی
مثال4: در آن تاریک شب می گشت پنهان
فروغ خرگه خوارزمـــشاهـی
ـ چی پنهان می گشت؟ فروغ (روشنی)
فروغ: نهاد یا مُسنَد اِلیه
ـ فروغ چطور می گشت؟ پنهان
پنهان: مُسند
ـ می گشت (می شد): فعل ربطی
مثال5: خدا بیامرز پدرم دریا دل بود.
ـ کی دریا دل بود؟ پدرم
پدرم: نهاد یا مُسنَد اِلیه
ـ پدرم چطور بود؟ دریا دل
دریا دل: مُسند
ـ بود: فعل ربطی
نهاد (فاعل) و مفعول و متمم
نکته: اگر فعل جملۀ ما «غیر ربطی» باشد، اجزای جمله عبارتند از: «نهاد (فاعل)»، «مفعول»، «متمم» و … .
مثال6: علی به مدرسه رفت.
* برای پیدا کردن نهاد، از این پرسش استفاده میکنیم:
«چی» یا «کی» + فعل غیر ربطی؟ پاسخ همان واژۀ نهاد است.
ـ کی رفت؟ علی
علی: نهاد یا فاعل (فاعل: یعنی انجام دهندۀ کار)
ـ مدرسه: متمم (یعنی کلماتی که پس از حروف اضافۀ دستوری مانند «به، با، از، در، بر، برای و …»می آیند و به کامل و تمام شدن معنا کمک میکنند).
ـ رفت: فعل غیر ربطی
مثال7: دانش آموز درسش را خواند.
ـ کی درسش را خواند؟ دانش آموز
دانش آموز: نهاد (فاعل)
ـ پاسخ این دو پرسش؛ واژهای است که نقش مفعولی دارد.
«چه کسی را؟ + فعل غیر ربطی؟»
«چه چیزی را؟ + فعل غیر ربطی؟»
ـ چه چیزی را خواند؟ درسش را
درسش: مفعول
نکته: «را» در زبان فارسی به «نشانۀ مفعول» معروف است، زیرا بیشتر اوقات همراه مفعول در جمله میآید.)
ـ خواند: فعل غیر ربطی
مثال8: باران بارید.
ـ چی بارید؟ باران
باران: نهاد
ـ بارید: فعل غیر ربطی
مثال9: دانش آموزان پایۀ دهم از اردوی آمادگی دفاعی برگشتند.
ـ کی (چه کسانی) از اردوی آمادگی دفاعی برگشتند؟ دانش آموزان پایۀ دهم
دانش آموزان پایۀ دهم: نهاد (گروه نهادی)
ـ اردوی آمادگی دفاعی: متمم (گروه متممی)
ـ برگشتند: فعل غیر ربطی
مثال10: پدربزرگ آخرین بخش داستانش را تعریف کرد.
ـ کی آخرین بخش داستانش را تعریف کرد؟ پدربزرگ
پدربزرگ: نهاد
ـ چه چیزی را تعریف کرد؟ آخرین بخش داستانش را
آخرین بخش داستانش: مفعول (گروه مفعولی)
ـ تعریف کرد: فعل غیر ربطی
(ادامه دارد…)
تهیه کننده: احمدرضا مرادی


مطالب مرتبط: