آموزش آسان کنایه در ادبیات فارسی
کنایه در ادبیات فارسی
* کنایه: پوشیده سخن گفتن در بارۀ مطلب یا امری است.
گاه یک واژه در کلام یک معنای ظاهری و نزدیک دارد و یک معنای دور!
در کنایه معنای مورد نظر گوینده، نویسنده یا شاعر همان معنای دور است که با قصد و غرض بیان میشود.
معمولا در گفتگوهای روزمره از آن به «گوشه و کنایه» تعبیر میشود.
در واقع کنایه یعنی بیان عبارت یا جملهای که منظور گوینده، معنای ظاهری آن نباشد.
اما قرینه یی هم که ما را از معنای ظاهری، متوجه معنای باطنی میکند، وجود نداشته باشد.
* به عبارت دیگر کنایه ذکر جمله یا عبارتی است؛ که به جای معنی ظاهری، منظور گوینده یکی از لوازم معنی ظاهری جمله است.
شاید در هیچ زبانی به اندازۀ زبان فارسی، تا این حد از آرایه ها ــ به ویژه کنایه ــ در گفتار روزانه استفاده نشود.
این مطلب زمانی آشکار میگردد که فردی آشنا با زبان فارسی و غیر ماهر، با ایرانیان فارس زبان گفتگو کند.
بدون شک از بسیاری کنایه ها همان معنا و مفهوم ظاهری را برداشت خواهد کرد.
در این صورت دچار مشکل و دردسر در ارتباط درست با فارسی زبانان خواهد شد.
مثال 1:
درِ خانۀ او همیشه باز است.
در این جمله معنای ظاهری «باز بودن درِ خانه» است که مورد نظر گوینده نیست.
بلکه منظور اصلی و کنایی این است؛ «او بخشنده است».
زیرا لازمۀ بخشنده بودن این است، که «درِ خانۀ او به روی مردم باز باشد».
مثال 2:
هنوز از دهن بوی شیر آیدش همی رای شمشیر و تیر آیدش
در این مثال معنای ظاهری «از دهن بوی شیر آیدش» آن است، که تازه شیر خورده و دهانش بوی شیر میدهد.
اما معنای مورد نظر شاعر «کودک و بی تجربه بودن» است، چرا که لازمۀ «شیر خوردن» کودکی است.
یعنی کسی که دائم از دهانش بوی شیر میآید، کودک و بی تجربه در امور زندگی است.
تهیه کننده: احمدرضا مرادی