انشا گسترش ضرب المثل جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن صفحه 122 نگارش دهم :: ●●● وبلاگ فلش بوک ●●●

انشا گسترش ضرب المثل جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن صفحه 122 نگارش دهم

تاریخ انتشار : ۱۱ ‎شهریور ‎۱۳۹۹

انشا صفحه ۱۲۲ کتاب نگارش دهم ضرب المثل جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن گسترش مثل نویسی درباره درمورد

گسترش جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن

انشا ضرب المثل جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن

انشایی در مورد ضرب المثل جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن

مقدمه

قدر خوبی هایی که افرادی را که در زمان مشکلات و سختی ها به ما یاری دادند و ما را کمک کردن بدانید به خاطر اینکه این افراد همان افرادی هستند که در زمانی که شما در درد و رنج بوده اید به شما یاری رساندند. دقیقا زمانی که به غیر از آنها هیچ کسی دیگری به شما اهمیت نمی‌داد.

تنه انشا

در خیابان های یک شهر دور افتاده مردی تشنه و گرسنه راه میرفت و از بدی روزگار می نالید. یک مرد دیگری که صدای مرد فقیر را شنید و وضع لباس و پوشش آن مرد را دید بسیار اندوهگین و ناراحت شد. به پیش آن مرد فقیر رفت و او را به خانه اش دعوت کرد تا اندک غذایی که دارد با پیرمرد فقیر شریک شوند تا شاید کمی غم مرد فقیر التیام یابد. مرد فقیر بسیار خوشحال و شادمان شد و به سمت خانه آن مرد رفتند و زن خانه هر چه که در خانه داشتند روی سفره گذاشته و مرد فقیر خورد و سیر شد پس از اینکه مرد غذا را خورد از آنها بسیار تشکر کرد و با لباس جدیدی که به او داده شد از خانه خارج شد. زمان های زیادی از این ماجرا گذشت و مرد فقیر راه خود را گم کرده و به دزدی از منازل پرداخت در یکی از دزدی هایی که در حال انجام دادن آن بود متوجه شد که قبلا در این خانه حضور داشته است و نان صاحبخانه این منزل را خورده است. حواسش پرت شد و به یاد روزی افتاد که صاحب خانه او را با غذاهای بسیار پذیرایی کرده بود و در این فکر بود که دستش به نمک دانی که در آنجا قرار داشت خورد و نمکدان شکست صاحبخانه از خواب بیدار شد و این مرد فقیر را در حین دزدی دید و مرد فقیر بسیار ناراحت شد صاحب خانه رو به مرد فقیر کرد و گفت : در خانه من نان و نمک خورده‌ای ولی الان نمکدان خانه را شکستی آنجا بود که دیگر پشیمانی هیچ سودی نداشت و اتفاقی که نباید می افتاد افتاد.

نتیجه گیری

این ضرب المثل برای این امر ساخته شده است که در ذهن مردم بماند که جواب خوبی را با بدی نمیدهند جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن.

نظرات (۲)

  • النا
  • در تاریخ : ‎۱۳۹۹/۱۰/۱۰

داستان خوبی بود ممنون از اینکه وقت گذاشتید😊

  • احمدرضا مرادی
  • در تاریخ : ‎۱۴۰۰/۰۴/۲۴
:)
  • hosnieh
  • در تاریخ : ‎۱۴۰۱/۰۱/۲۳

عالی بود♥️🥰

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.